معرفی کتاب؛ خاطرات شهید «اسماعیل محبی» در «نابینا»
در ایامی که مقابل دانشگاه با گروهکها بحث میکردیم، نیروهای انقلابی به تواناییهای اسماعیل پی بردند؛ لذا هر کسی در بحث با گروهکها کم میآورد، سراغ اسماعیل میآمد یا میگفت صبر کنید تا آن جوان نابینا بیاید.
کتاب «نابینا» خاطراتی از شهید «اسماعیل (داود) محبی» به قلم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی توسط انتشارات «شهید ابراهیم هادی» منتشر شد.
گفتنی است؛ این کتاب در سال گذشته منتشر شده و به قیمت ۵۵ هزار تومان عرضه شده است.
بخشی از متن کتاب به شرح زیر است:
«استاد عباس سلیمی از قاریان ممتاز کشوری و برخی سرداران که در جوانی در مسجد، پای منبر اسماعیل حضور داشتند، میگفتند: او چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، با یک قرآن بریل که در دست داشت، برای مردم با محوریت قرآن صحبت میکرد. سخنانش طوفانی بود. او چنان جذاب و با استدلال و دقیق صحبت میکرد که سکوت، مسجد را میگرفت. او آینده را میدید و براساس آن راهکار ارائه میداد.
برادرش میگفت: در همان ایام که مقابل دانشگاه میرفتیم و با گروهکها بحث میکردیم، بسیاری از نیروهای انقلابی مؤمن به تواناییهای اسماعیل پی بردند؛ لذا هر زمان و هر کسی در مناظره و بحث با گروهکها کم میآورد، سراغ اسماعیل میآمد یا میگفتند که صبر کنید تا آن جوان نابینا بیاید و...
فکر میکنم نوروز ۱۳۵۸ بود که یکی از جوانان انقلابی در جلوی دانشگاه با اسماعیل صحبت کرد و گفت: یک مجموعه جهادی و فرهنگی در منطقه تهرانپارس راهاندازی شده تا جوانان مؤمن و باسوادی مانند شما را کنار هم جمع کنیم و بتوانیم در مقابل حملات فکری ضد انقلاب برنامهریزی کنیم.
او ادامه داد: ما با مجموعههای انقلابی مانند سپاه پاسداران و کمیتهها هماهنگ هستیم و از این دوستان خوشفکر برای سخنرانی در مدارس و دانشگاهها و مساجد استفاده میکنیم و قصد نیروسازی برای آینده انقلاب داریم. خواهش میکنم شما هم بیایید...
صبح به آدرس داده شده رفتیم. دبستان متروکهای بود که چندین دانشجو و طلبه انقلابی در آنجا فعالیت داشتند. چند نفری از آنها اسماعیل را میشناختند. صحبتهای اولیه انجام و جلساتی در همان ساختمان آغاز شد. یکی دو نفر از اعضای شورای انقلاب برای جمع آنها صحبت کردند و شرایط کشور را برای جمع حاضر توضیح دادند.
بعد تأکید کردند: ضد انقلاب اخیراً روی مناطق مرزی تمرکز کرده و قصد آشوب در این مناطق را دارد؛ لذا باید گروهی از شما که میتوانند برای جوانان و مردم روشنگری انجام دهند، به خوزستان، کردستان یا سیستان اعزام شوند، باید در دبیرستانها و دانشگاهها صحبت کنند تا جلوی این دسیسه گرفته شود. از طرفی احتمال دارد که ضد انقلاب با نفوذ در بدنه نیروهای انقلابی، زمینه را برای آشوب و درگیری آماده کنند.
وی ادامه داد: ما جلساتی را برای شما برگزار میکنیم تا با اطلاعات کامل راهی مناطق مرزی شوید.
چند روزی بود که با اسماعیل به جلسات این ساختمان میرفتیم و مطالب خوبی ارائه میشد. چند روز بعد از این ماجرا، استاد مطهری در تهران ترور شد و به شهادت رسید. نمیدانید آن روز اسماعیل چقدر گریه کرد. میگفت: کسی استاد مطهری را نشناخت؛ مگر حضرت امام (ره) که اینطور از او تعریف کردند.
خطر بزرگی انقلاب اسلامی را تهدید میکرد. این تنها انقلاب در دنیا بود که به جریان شرق یا غرب وابستگی نداشت و شعار «نه شرقی، نه غربی» سر داده بود؛ لذا از هر طرف تهدید میشد...
پس از چند جلسه در ساختمان گروه جهادی، تصمیم بر این شد که اسماعیل عازم کردستان شود. نامهها و هماهنگی لازم انجام شد. قرار شد با چند نفر دیگر راهی این سفر شوند.»
منبع: خبرگزاری دفاع مقدس