
شهيد رحمت الله یوسفیان دستجردی
- تاریخ تولد: 1339/07/09
- فرزند: حسن
- تاریخ شهادت: 1361/02/10
وصیتنامه
:پ % 1837320 رحمت الله يوسفياندستجردى نام پدر:حسن « بسمه تعالى » خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار از عمر ما بكاه و بر عمر او بيفزا با درود و سلام خدمت امام زمان و نائب بر حق ايشن امام خمينى و با سلام و درود خدمت خانواده و دوستان خود وصيتنامه خود را مىنويسم . اولا از پدرو مادر عزيز و مهربان و خانواده عزيز مى خواهم كه اگر من سعادت شهادت نصيبم شد مرا حلال كنند و از خطاهاى گذشته و اشتباهات من بگذرند مخصوصا پدرو مادر عزيز و مهربان كه جز رنج و زحمت كارى براى شما نكرده ام ولى پدرو مادر عزيز بايد اين را قبول كنيم كه يك روز همه بايد برويم و اين راهى است كه همه بايد بروند پس چه بهتر كه با خون خود انشاءالله راه كربلاى حسينى را باز كنيم و پدرو مادر عزيز خواهش مى كنم مرا حلال و ببخشيد، پدرجان موقعى كه من مى خواستم به جبهه بروم شما و مادر را ناراحت كردم و باعث نگرانى شما شدم ، خلاصه بايد مرا ببخشيد و خواهش ديگرى كه از شما دارم اين است كه از تمام دوستان و آشنايان و قوم و خويشان هر كدام كه از من دلخورى دارند براى من حلاليت بطلبيدو اميدوارم خدا هم از من بگذرد و من در بانك مبلغ /000 8 تومان پول مى خواهم كه 1000 تومان دستى از مادرم گرفته ام اين 1000 تومان را از آن كم كنيد و به مادر بدهيد و 7000 تومان ديگر هم كه 1400 تومان آن خمسش است به امام خمينى برسانيد و موتور گازى من را هم بفروشيد و با باقيمانده پول اولا من 93 روز روزه بدهكار هستم و بايد يكى را بگيريد كه روزه هاى مرا بگيرد و كفاره آن هم با آن پول بدهيد . و نماز هم براى من بخوانيد و اگر پولى باقى ماند با لباسهاى من براى جبهههاى جنگ و جنگ زندگان بدهيد و من 200 تومان نذر دارم كه بين 20 نفر بطور مساوى تقسيم كنيد و من مقدارى كتاب درخانه دارم كه كتابها را هر چهاش را خواستيد براى مطالعه برداريد و بقيه را وقف يكى از كتابخانه هاى يكى از مساجد كنيد تا برادران و خواهران از آن استفاده كنند و اگر كسى از من پولى مى خواهد تحقيق كنيد و بپردازيد و اميد خدا اميدوارم خداوند مرا ببخشد. و اما صحبت هم با هموطنان عزيز دارم و آن اينكه هميشه گوش به فرمان امام خمينى باشيد و دست از يارى كه همان يارى خداست برنداريد تا خدا هم شما را يارى كند و از هر نوع تفرقه كه به نفع دشمنان اسلام ؟؟؟ برداريد و وحدت خود را حفظ كنيد و توطئه هاى منافقين كه مى خواهند بين اقشار ملت اختلاف ايجاد كنند مخصوصا مى خواهند ملت را نسبت به روحانيت بد بين كنند خنثى سازيد. من اين وصيتنامه را در شب ساعت 3 تاريخ 9/2/61 مى نويسم و قرار است پيرو فرمان امام حمله سراسرى بشود و ممكن است فردا به يكى از جبهه هاى جنگ برويم و برگشتن و يا شهادت ما با خداست و پدرو مادر عزيز دوباره مى گويم مرا ببخشيد و حلال كنيد، اگر من سعادت شهادت قسمتم شد ناراحت نشويد و صبر انقلابى خود را حفظ كنيد و هميشه به ياد داشته باشيد كه تنها شما نيستيد كه شهيد مىدهيد بلكه همه تقريبا حداقل يك شهيد داده اند و به ياد داشته باشيد كه انشاءالله ما در راه خدا كشته مى شويم و ما هر چه عزيز باشى در مقابل اسلام هيچ نيستيم و عزيزتر از على اكبر امام حسين (ع) نيستيم و اگر مى خواهيد گريه كنيد به ياد روز عاشورا بيفتيد و براى شهداى كربلا گريه كنيد چون امام حسين در كربلا فرزندان و بهترين ياران خود را از دست داد و خود نيز درراه عقيده خويش شهيد شد ما همه بايد در اين لحظه جنگى به نداى « هل من ناصر ينصرنى » امام حسين عليه السالم لبيك بگوئيم و فرزند عزيز امام حسين (ع) ، امام خمينى را يارى كنيم كه همانا يارى اسلام و خداست و در راه خدا كشته شدن مردن نيست بلكه آغاز زندگى جاويد است. « بسم الله ارحمن الرحيم » « ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون » گمان نبريد آنهائى كه كشته شده اند مرده اند ، بلكه آنها زنده اند نزد خدايشان روزى مى خورند. در پايان التماس دعا دارم و از خداوند طلب مغفرت از درگاه او را دارم و از پدر و مادر ؟؟؟ حلاليت مى طلبم . « والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته » 9/2/1361