img not found

شهید ابوالحسن یاری

  • تاریخ تولد: 13 آبان 1334
  • فرزند: محمود
  • تاریخ شهادت: 24 آبان 1359





زندگینامه


تاریخ انقلابیون را ورق می زنیم سراسر از زندگی شهیدان سخن بمیان آمده است طوری که صفحات آن از خون شهیدان سرخ گون است. آری ـ آنان یک عمر مبارزه کردند و سپس با افتخاری بی نظیر به لقاء الله پیوستند. اما به ضرورت باید از زندگی برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یاری نمود چرا که در تاریخ مبارزات اخیر شاید نتوان افرادی را یافت که با وجود سنین پایین دارای این همه استواری و عزم و ایمان باشند تا جائیکه از رهبر تقاضای دعای شهید شدن بکنند. آری ـ شما ای پاسداران نور ـ یاوران روشنایی ـ آی راهیان چراغ بدست ـ اندکی از نور هدایت را نثار این قلوب خموش و کدر ما سازید . آی که علو درجاتتان از تمام نیکی ها بالاتر است یا که ما نیز به نشانی از آن درجات عالی شما دست یابیم با آن چراغ پر نور معرفت الهی راهمان بنمایید ای عاشقان الله ـ منجیان شهامت یاران شهادت ای بهشتی یان. ای آنان که امام ـ این کوه پر صلابت ایمان شما غبطه و به گریه های شما حسرت می خورد ـ ای آنان که خشمتان در خونتان چونان پتکی آهنین بر سر غاصبان حکومت الله فرود می آید بیگمان شما زنده اید و پیامتان از تاریکی حیات بارور است آری خدا در حق شما چنین گفته ما که جز بنده حقیری بدرگاهش نیستیم چه بگوییم. قال الله: ولا تتولوالمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء و لیکن لا تشعرون از تکبیر تکبیر آن پیاده عاشق در پیاده رو خون می شکفد. تکبیر هر پیاده عاشق فریاد باور غوغای ایستادن مردان هنکامه شهادت سرخ است. و من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علم فمنهم من قضی نخبه و منهم من لینتظروها بدلوا تبدیلا قرآت مجید جنگ تحمیلی هر روز قربانی می گیرد و ریشه های درخت تناور انقلاب اسلامی در میان خون پاکباختگان این مرز و بوم هر روز گسترش و استوار می گردد. ملتی که با تمام وجودش می رزمد تا توطئه ها را عقیم سازد و تجاوز گران را در برابر دیدگان حسرتبار اربابانشان سبقت می گیرند این چنین ملتی سرانجام پیروز است ملتی که جوانانش در جهاد و شهادت بر یکدیگر سبقت می گیرند و در رزمگاه آسان به پیش می تازند که به بقین بهشت را در برابر خود می یابند اینان در دلهایشان موجهای محبت، صفا، صمیمت میان دریایی از ایمان می جوشید و در مقابل صخره های مرگ را با تمامی توانشان بر کافران می ریزند اینها جاودانی ترین حماسه های تاریخ را در عصر خود می افرینند و این خصوصیات آشکار جمهوری اسلامی است که پاکباخته ترین شهیدانش از قشرهای متفاوت و سنین مختلف می باشند یاد داریم که در روزهای انقلاب نوجوانانی به خیابان می ریختند و به دژخیمان به نبرد می ایستادند و اکنون از تبار همانان جوانانی پاکباخته سودای جهاد و عشق به شهادت دارند و دمی نمی آسایند تا به جبهه بپیوندند اکنون دفتر زندگانی یکی از جوانه های تازه شکفته انقلاب را که در جبهه های نبرد خونش را نثار انقلاب کرد می گشاییم تا نشان دهیم که هنوز هم انقلاب اسلامی عصیان و شتاب فزاینده خود را در قلب تک تک انسانهای این میهن می پروراند و تا زمانی که مدافعینی چنین پاک و بی الایش آنرا حراست می کنند . هیچ ترس و باکی بر آن نیست برادر شهید ابوالحسن یاری از خیل پاکباختگان شهید و پویندگان مسیر الله بود که به جنگ با کفار متجاوز شتافت و در این مسیر شهادت را بجان خرید. زندگی نامه شهید ابوالحسن یاری در سال 1334 در یک خانواده مذهبی در شهر کرمانشاه بدنیا آمد. وی از همان نوجوانی علاقه خاصی به خاندان نبوت و تحقیق پیرامون زندگی این بزرگان داشت از همان دوران ابتدایی زندگی اش روح آزاد اندیشی و آزادطلبی در اسلام راستین را در خود پدید آورد. شهید کم و بیش فساد و اختناق رژیم طاغوت و ظلمی را که به مردم میهن اش وارد می شد، حس می کرد به همین دلیل او در کوره ای از مشکلات و رنجها آبدیده شده بود و رسالت خویش را کاملاً حس می کرد. شهید در جریان قیام شکوهمند اسلامی نقش برجسته و فعالی داشت و در جلسات مسائل روز و قرآن و افشاگری بر علیه رژیم طاغوتی پهلوی شرکت می جست. و در دوران نهضتِ پرشکوه اسلامی برای دادن آگاهی هر چه بیشتر به توده ها در پخش نوارهای امام و کتابهای اسلامی و همچنین اعلامیه می کوشید. و چندین بار هم تحت تعقیب مزدوران رژیم قرار گرفت. او همیشه در تظاهرات و تخریب اماکن فساد شرکت می نمود. با گسترده شده موج انقلاب در پاسداریهای شبانه شرکت فعالانه ای داشت و در طول روز کمک به مستضعفین را در سر لوحه برنامه هایش قرار می داد. به هر کیفیت انقلاب با موج خروشان خویش تفاله های رژیم و پس ماندگان طاغوتی را با سیل و هجوم متحد مردم ایران و با پشتوانه و عنایت خالق متعال و تحت زعامت و رهبری امید مستضعفان خمینی بت شکن به پیروزی مقدماتی خویش رسید در این موقع نیز شهید یاری دست از فعالیت نکشیده و پیروزی انقلاب را آغاز سازندگی و مبارزه متحد بر علیه مزدوران شرق و غرب می دانست. به همین دلیل همواره در خدمت به انقلاب و نهادهای خودجوش و انقلابی کوشا بود. در تابستان 58 که عاشورایی در کربلای پاوه جان گرفت، شهید یاری شدیداً متأثر شد و تصمیم گرفت که به عضویت سپاه در آید وی در جواب خانواده و دوستان که می گفتند : از طریق همین فعالیتهای متفرقه می توانی خدمت کنی می گفت: من چطور می توانم به این اکتفا کنم. در حالیکه فرزندان اسلام و انقلاب به دست مزدوران شرق و غرب به فجیع ترین و وحشیانه ترین صورت به شهادت می رسند. به همین دلیل مغازه ای را که داشت رها کرد و به خدمت سپاه این نهاد خودجوش و انقلابی و این سربازانِ راستین امام در آمد و از آن پس دیگر خود را تمام و کمال در خدمت انقلاب و اسلام گذاشته و در این راه از همه دلبستگیهای خانوادگی و مادی رها شد و تمام مایملک خود را به برادران پاسدار کسانی که نیاز داشتند قرض می داد و طبق وصیت هائی که به خانواده اش می کرد آنها را حلال کرد و به برادران خویش بخشید. پس از طی مراحل تعلیماتی گروهی در سپاه بنام (گروه سلمان) تشکیل می شود که فرماندهی این گروه به شهید محول می گردد که شهید و یارانش در منطقه کردستان فعالیتهای چشمگیری جهت پاکسازی این مناطق داشته است. وی در صحنه کارزار با دیگر برادرانش در راه عشق به حق و در جهت هر چه بیشتر آشکار کردن ماهیت گروهها و افراد ضد انقلاب و ضد اسلامی از خدا بی خبر و کشیدن نقاب از چهره های پلید و کثیفی که با عنوانهای مختلف و گوناگون با خدا و خلق خدا در ستیزند حماسه های زیادی آفریدند و براستی که توانستند با پاکیزه نمودن قلبهاشان و گام برداشتن در مسیر الله و فقط بخاطر الله همچون سلمان باشند. و آنان سر در عبودیت و بندگی خدا گذاشتند و در همه جهت مطیع اوامر و مقررات خداوند بودند از روی صمیمیت و خلوص در امر به عدالت و حق خواهی و تعدی و تجاوز نکردن از فرمان خدا می کوشیدند. شهید یاری جز توحید و پاکی و درستی، تقوی، امانت، عفت، صبر و استقامت اندیشه ای دیگر نداشت و هدفش استقرار استمرار حکومت عدل جهانی و زوال و زورگویی ها و استثمارهای فرهنگی و استعمارهای اقتصادی در سراسر جهان بود. او کارهایش را بخاطر خدا انجام می داد و به همین جهت خیلی از اعمال نیکش را کسی خبردار نشد. و بخاطر همین اعمال نیکو و فروتنی و تواضعش بود که بین برادران سپاه زبانزد شده بود. شهید یاری همیشه در مأموریتهایی که از طرف سپاه به او محول می شد جانانه در انجام دادن آن می کوشید. وی در باز پس گرفتن کامیاران و پاکسازی آن منطقه فعالانه شرکت جست. شهید با گروه سلمان دلاوریها و جانبازیها در آن منطقه انجام دادند تا توانستند بعضی از مناطق حساس کردستان را از وجود کفار پاکسازی نمایند. او در اشاعه فرهنگ غنی اسلام کوشش می نمود و حتی کتابخانه شخصی خویش را در اختیار افراد آن منطقه جهت آگاهی آنان نهاد. اخلاق و رفتار او با اهالی کامیاران طوری بود که پس از شهادتش مجلس پر شکوهی در کامیاران برای بزرگداشت مقامش بپا کردند. شهید ابوالحسن یاری پس از حمله گسترده مزدوران بعثی عراق به جبهه سرپل ذهاب اعزام شد. وی در این عملیات مسئولیت فرماندهی را به عهده داشت و مدت 2 ماه در این جبهه با مزدوران جنگید. او همواره با عملیات چریکی به همراه یارانش ضربات مهلکی به صدامیان وارد نمود و درس مقاومت و پایداری به برادرانش می داد. ایثار علی گونه او چنان بود که حتی از سهم غذایش به دیگر همرزمان خود می بخشید و به گفته همسنگرانش در مدت اقامت در جبهه بجز یک وعده غذا چیزی نمی خورد. سرانجام شهید و یارانش پس از یک هفته عملیات تعرضی نسبت به دشمن و پس از منهدم نمودن چندین تانک و انبار مهمات و به هلاکت رساندن تعداد زیادی از مزدوران بعث عراق دست به یک سلسله عملیات چریکی می زنند. و جاده ای را که توسط آن به اشتغالگران مهمات می رسید منهدم می کنند. شهید ابوالحسن یاری با آگاهی از اینکه جاده توسط اشغالگران مین گذاری شده خود پیشقدم می شود، تا اگر خطری یارانش را تهدید کرد آنان را مطلع سازد.

وصیتنامه


% نام :ابولحسن نام خانوادگى :یارى کدشناسایى : 1827785 بسم الله الرحمن الرحیم سلام به پدرم و مادرم و برادرم و خواهرم ، الان که این وصیت نامه را مى‌نویسم در سنگر هستم و وقتى این وصیت نامه بدست شما مى‌رسد من شهید شده‌ام . از خانواده خود تقاضا دارم که براى من گریه و زارى نکنند و تسکین دهنده اقوام و آشنایان باشید تا دشمن بداند که ناآگاهانه قدم بر نداشته‌ام و دوست بداند که جان ناقابل خود را فداى اسلام و امام کرده‌ام و امیدوارم وارثان خون شهدا به هدف آنها ارج گذاشته و پیرو راه آنها باشند . ضمنا بدهکارى مرا به عمه و مقدارى به مادرم پرداخت کنید و مابقى براى چند نفر از پاسداران وسایل ازدواج جزئى مهیا شود اگر چیزى ماند متعلق به خانواده‌ام مى‌باشد که از آن یک کتابخانه عمومى (کتاب) خریدارى شود و به یکى ازکتابخانه هاى فقیر نشین هدیه شود . اگرمى‌توانى بکش که جهاد است - اگر نمى توانى بمیر که شهادت است . (والسلام) ابوالحسن یارى