شهید ابراهیم جعفرزاده
- تاریخ تولد: 22 بهمن 1339
- فرزند: ابوالقاسم
- تاریخ شهادت: 22 اسفند 1363
زندگینامه
ابراهیم جعفرزاده در تاریخ 1339/11/22 در یک خانواده مذهبی و متدین، در شهر شهیدپرور اصفهان بدنیا آمد. دوران کودکی را با شور و شوق وافری سپری کرد و در سن شش سالگی پا به دبستان گذاشت. او دانشآموزی کوشا و بسیار با استعداد بود؛ بطوریکه تمامی مراحل دوران تحصیل خویش را با موفقیت کم نظیری سپری کرد. با زمینهای که وی در خانواده داشت، از دوران دبیرستان، پی به ماهیت رژیم منفور پهلوی برده و مبارزه با آن را آغاز نمود. به هنگام برپایی جشنهای سلطنتی، زبان به اعتراض میگشود، که در این رابطه چندین بار دستگیر و مورد آزار عمال رژیم شاه معدوم قرار گرفت. سال آخر دبیرستان بود که جریانات انقلاب به اوج خود رسید و او در هدایت و برپایی تظاهرات مردم مسلمان و انقلابی ایران، علیه رژیم پهلوی، ایفای نقش میکرد. وی علاوه بر اصفهان، در شهرهای اطراف، بخصوص مبارکه، با برادرانی چون شهید حاج رضا نصوحی و شهید احمد مختاری، مسئولیت برپایی تظاهرات و تشکیل جلسات مخفی و تبلیغات سیاسی ـ مذهبی بر علیه رژیم ستم شاهی را عهدهدار بود و در انهدام پاسگاه ژاندارمری مبارکه، نقش بسزایی داشت. دومین فرمانده تیپ پیروز الغدیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تشکیل کمیته انقلاب اسلامی و جهادسازندگی مبارکه تلاش فراوانی بعمل آورد. با تشکیل سپاه پاسداران به عضویت این ارگان انقلابی درآمد و همزمان اقدام به تبلیغات مذهبی در مساجد و برپا نمودن جلسات آموزش قرآن در منازل نمود. وی در سال 1360 در دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان، مسئولیت تحقیقات آن ارگان را بعهده گرفت و چندی بعد به مکه معظمه مشرف شد. حاج ابراهیم جعفرزاده، پس از مدتی بر حسب نیاز، به کردستان اعزام گشت و به مبارزه با اشرار و گروهکهای ضد انقلاب پرداخت. سپس به جنوب کشور هجرت نمود و در هدایت و فرماندهی رزمندگان دلاور اسلام اقدام نمود. او در صحنههای نبرد اسلام علیه کفار بعثی، در عملیاتهای متعددی چون فرمانده کل قوا (دارخوین)، ثامن الائمه (شکستن حصر آبادان)، طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، سلسله عملیاتهای والفجر (مقدماتی و 1 و 2 و 4 و 6)، خیبر و بدر شرکت نمود و به ترتیب فرماندهی اولین گردان زرهی سپاه اصفهان، فرماندهی یکی از قسمتهای لشکر14 امام حسین (ع)، مسئولیت زرهی قرارگاه نصر، فرماندهی تیپ 21 رمضان، مسئولیت بررسی مسائل کلی مرزهای کشور، مسئولیت طرح و برنامه لشکر زرهی سپاه و فرماندهی تیپ زرهی 28 صفر را بعهده داشت و یکی از مسئولین واحد طرح و برنامه معاونت عملیات قرارگاه خاتمالانبیاء بشمار میآمد. آخرین مسئولیت ایشان فرماندهی تیپ مستقل 18پیاده الغدیر بود. حضور وی در این یگان و در جمع شیرمردان الغدیر، موجب شد که در فاصله کوتاهی، تیپ الغدیر به عنوان یکی از یگانهای موفق سپاه اسلام قلمداد شود. که از جمله به دلیل درایت آن سردار دلاور در انهدام نیروهای بعثی در منطقه عملیاتی پاسگاه زید، که در خط پدافندی اقدام به پیشروی نموده بودند، موجب شد که این یگان بنام تیپ پیروز الغدیر نامیده شود. دومین فرمانده تیپ پیروز الغدیر آن سردار دلاور نسبت به معنویت و نماز شب توجه خاصی داشت و در محل ستاد فرماندهی تیپ، تابلویی نصب کرده بود که بر روی آن نوشته بود: «در اینجا رسم این است که همه برای نماز شب بیدار می شوند، از برادرانی که نماز شب را اقامه نمیکنند میخواهیم که در این محل نخوابند» شهید جعفرزاده، ضمن سرکشی مداوم به واحدها و بخشهای مختلف، توجه خاصی به حضور تمام عیار کلیه نیروها در خطوط مقدم عملیاتی داشت. وی هفتهای یک جلسه توجیهی برای فرماندهان ردههای مختلف برگزار میکرد. وی مدارج عالی عرفانی را طی نموده بود و نفوذ کلام خاصی داشت و در سخنرانیهای خویش، توجه خاصی به میثاق با امام حسین (ع) و حسین وار جنگیدن و حسین وار شهید شدن داشت و از این لحاظ کسانی که در سخنرانی آن شهید بزرگوار شرکت مینمودند، تا مدتها بعد همچنان در شور و التهاب بوده و با عشق زایدالوصفی در جبهه اسلام خدمت مینمودند. شهید جعفرزاده قبل از عملیات بدر، به همراه فرماندهان تیپ و لشکرهای سپاه اسلام، خدمت حضرت امام شرفیاب میشود. که در این دیدار، حضرت امام آنها را مورد دلجویی و تفقد قرار داده و دستور عملیات را صادر میفرمایند. وقتی فرماندهان از محضر حضرت امام (ره) مرخص میشوند، حضرت امام سردار جعفرزاده را صدا زده و آهسته مطلبی را میفرمایند که این سخن هرگز فاش نشد. شهید جعفرزاده در عملیات بدر، همگام با نیروهای خطشکن، در عملیات شرکت میکند و خود آرپیجی بدست گرفته و به جنگ تانکها میرود و سرانجام در اثر اصابت ترکش توپ به سرش، به معراج الهی پر میکشد. وی چهارمین شهید خانواده جعفرزاده میباشد و دو برادر و دامادشان نیز قبل از ایشان، در جبهه به شهادت رسیدهاند. در هنگام شهادت، از حاج ابراهیم فرزند 5/1 سالهای بنام علیرضا به یادگار مانده است. پس از شهادت آن عزیز ملکوتی، حضرت آیت الله خاتمی نماینده حضرت امام و امام جمعه یزد، در پیامی نسبت به ایشان عرض ارادت نموده و میفرمایند: «این فرصتی است که بار دیگر علاقه و ارادت خود را به آن بزرگوار ابراز دارم. در نخستین برخورد من با آن شادروان، هنگامی که به فرماندهی تیپ الغدیر معرفی شد، در چهره نورانی او آثار صدق و اخلاص و صفا و معنویت مشاهده کردم و خوشبختانه در مدتی که در این سمت انجام وظیفه مینمود و در کارهای او شاهد بودم، هر چه میگذشت احساس اولیه تقویت میشد و ارادتم بیشتر، تا اینکه به فوز شهادت که منتهای آرزوی او بود نائل آمد. در آن هنگام یقین کردم که علاقه و شناخت اینجانب بیمورد نبوده و من به کسی ارادت میورزیدم که مورد عنایت خاص حضرت احدیت بوده است که در عنفوان جوانی او را به لقاء و محضر خاص خود پذیرفته است. چنین افتخار و سعادتی برای او غیرمنتظره نبود؛ چرا که در دفاع از اسلام سر از پا نمی شناخت». دومین فرمانده تیپ پیروز الغدیر پس از شهادت شهید جعفرزاده، از سوی فرماندهی کل سپاه پاسداران و فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء، پیامی به خانواده شهید جعفرزاده ارسال شد که در بخشی از آن آمده است: «پدر و مادر عزیز شهید جعفرزاده، پدران و مادران بایستی بحال شما غبطه بخورند که چه گل معطری را تقدیم خدا کردید. برادر عزیز جعفرزاده یکی از امیدهای سپاه اسلام بود که خیلی سریع طلوع کرده و خیلی سریع نورش از ما گرفته شد؛ گویا جعفرزاده میخواست اعلام کند که من از جنس زمینیان نیستم، از ملکوتیان هستم و خداحافظ. استعداد بی سابقه، تقوی و اخلاص و تبعیتپذیری جعفرزاده، عطر دلنشین او را در سراسر جبهه پخش میکرد. جعفرزاده مصمم حرف میزد و هر چند گاهی نغمۀ یأس برمیخاست، جعفرزاده به آن هجوم میکرد. او محکم و استوار به آینده بود».
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم وصیتنامه بنده خدا و عبد حقیر و محتاج رحمت و شفاعت، ابراهیم جعفرزاده الحمد لله رب العالمین و لاحول و لاقوت الا بالله العلی العظیم شکر خداوندی را که هیچ کس قادر نیست شکر و سپاسش را کامل به جای آورد و همه قدرتها به دست او است و هیچ قدرتی بدون اتکاء به او نیست و مرا چه سزد که با این شعور اندک و این فهم کوچک و این بینش محدود او را وصف کنم و هر چه که باز بگویم و دیگران نیز بگویند وصف تو نیست بلکه بیان بینش خودمان است و تو خود آگاهی که ما هیچ نمیدانیم. تو را شکر میکنم که مرا آفریده و برایم آیات و نشانهها قرار دادی و پیامبران و اولیاء خود را با اعجاز برای راهنماییم فرستادی بار الها تو را شکر میکنم که مرا در زمانهای آفریدی که نوری از سلاله پیامبر بر چهره تاریک و ظلمت بار قرنها غفلت درخشیدن گرفت و آذرخش کفر و نفاق را سوزانید. خدایا تو این همه نعمت برایم قرار دادی که زبان از بیان آن عاجز است پس رحمت و لطف خود را بر من کامل کن و مرا در طریق اسلام قرار ده و مطیع امام و منتظر امام زمان و مجاهد فی سبیل الله قرار ده و مرگم را شهادت در راه خود قرار ده. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته وصیتنامه شهید «ابراهیم جعفرزاده» «الحمدالله رب العالمین و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم و صل الله علی محمدا و اله الطیبین الطاهرین شکر خداوندی را که هیچکس قادر نیست شکر و سپاس او را کامل به جای آورد؛ و همه قدرتها بدست اوست؛ و او جان میدهد، و اوست که میمیراند؛ و تنها اوست زنده جاوید بیهمتا؛ و به واسطه فعل و رحمت او هستی پایدار گشت و هست شد؛ و به منت و به تقدیر اوست که موجودات فنا میشوند و از شکلی به شکل دیگر پدیدار میشوند. و هیچ موجودی قادر نیست که در برابر این ذات بیهمتا و تقدیرات و سنتهای مقرر او مقاومت کند؛ و همه چیز تحت قدرت بیکران اوست و هیچ قدرتی بدون اتکا به او نیست؛ و مرا چه رسد که با این شعور اندک و این فهم کوچک و این بینش محدود او را وصف کنم که همه هستی که گوشهای است از فضل و قدرت او با این بینش محدود او را وصف کنم که همه هستی که گوشهای است از فضل و قدرت او با این همه اعجاز و عظمت تنها نمودی است از رحمت و فضل بیکران او؛ و خدایا! این همه که گفتم و هر چه که باز بگویم و دیگران نیز بگویند؛ وصف تو نیست، بلکه بیان بینش خودمان است. و تو آگاهی که ما چقدر نمیدانیم. تو را شکر میکنم که مرا آفریدی و برایم آیات و نشانه قرار دادی و پیامبران و اولیاء خود را با اعجاز برای راهنماییم فرستادی و محمد (ص) را که خاتم رسل و انبیاء الهی است برانگیختی و قرآن را وسیله هدایتم قرار دادی و امامان و فقهای بصیر را حبل الله قراردادی تا بواسطه چنگ زدن به آنان و قرآن راه فلاح و رستگاری را پیدا کنم. و آخرین ذخیره الهی مهدی آل محمد را در پس پرده غیبت نگاه داشتی تا امیدی باشد برای محرومان بیپناه و خورشیدی شود در تاریکخانه جهل و غفلت آخرالزمان. بارالها تو را شکر میکنم که مرا در زمانهای آفریدی که نوری از سلاله پیامبر بر چهره تاریک و ظلمتبار قرنها غفلت درخشیدن گرفت و آذرخشش کفر و نفاق را سوزاند، خدایا تو این همه نعمت برایم قرار دادی که زبان از بیان آن عاجز است. پس محبت و لطف خود را بر من کامل کن و مرا در طریق اسلام قرار ده و مطیع امام و منتظر امام زمان و مجاهد فی سبیل الله قرار ده و مرگم را شهادت در راه خود قرار ده و عاقبتم را به خیر و صلاح ختم نما و نامه عملم را به دست راستم ده و محمد(ص) و فرزندانش را شفیع و مونسم قرار ده. خدایا به تو پناه آوردم پس تو پناهم ده. پدر، مادر همسرم و برادران و خواهران خوبم و ای اقوام و آشنایان گرامیام! اکنون که این وصیتنامه را مینویسم هیچ آرزویی جز حرکت به سمت خداوند و کسب رضای او را ندارم. در این راه مجاهدت میکنم و به حول و قوه الهی پیش میروم و در این راه تسلیم تقدیر او هستم. امیدوارم که در آزمایشات الهی روسفید باشم و رهرو شهدا و اولیاءالله باشم. میدانم و میدانید پیروزی در آزمایشات الهی فقط تایید خداوند ممکن است و شکست در آن خسران ابدی. از شما طلب دعا دارم, و از خداوند توفیق عبودیت. و چه دوست دارم اگر در این آزمایش و معرکه خسران و رضوان اگر جان و مال مورد نظر او باشد شهادت در راه او به احسن وجه نصیبم گردد. و شما نیز میدانم که در این راه مرا همانگونه که تا به حال کمک کردهاید، کمک خواهید کرد، ان شاءالله. امیدوارم شهادت ما مقارن با رضای حق و نصر اسلام و شکست کفر باشد. شما را به اطاعت از اولیالامر امام روحی له الفداء و جانبازی در راه اسلام سفارش میکنم. در صورت توفیق شهادت و نیل به فیض عظمی (انشاءالله) از شما تقاضا دارم وحدت بین خویشان و بین خودتان با امام و روحانیت اصیل را در صدر قرار داده و با عمل صالح خودتان ثابت کنید چگونه رهرو پیامبر، علی، فاطمه و ائمه معصومین علیه السلام هستید. پدرم، مادرم که هستی من از شما شکل گرفت و شخصیت انسانی و اسلامیم را شما ساختید، اجرتان با خدا؛ و همسرم که امکان حضور در صحنه انقلاب و جنگ را با فداکاری بینظیرتان فراهم ساختید؛ شرمندهام از این همه ظلمی که به واسطه شرایط به شما تحمیل شده. واقعا که شریک امین و صدیقی بودید؛ خداوند شما را با زهرا(س) محشور نماید. امیدوارم همانگونه که برای من اسوه مقاومت و ایثار بودید همچون کوه اسوه و استوار باقی بماند و از اسلام فاصله نگیرید. خواهرم ای کوه سترگ، ای حماسه ایثار و مقاومت تو نیز باقی باش بر این راه، و با تربیت صحیح فرزندان شهید، آنان را مجاهدانی خالص و قوی پنجه وارد لشکر صاحب الزمان نما. و دیگر خواهران و برادران، ای خوبان خوب دستتان را میبوسم و شما را به تداوم راهی که آغاز کردهاید سفارش میکنم. و همه را به اطاعت از خمینی روحالله، مجاهدت فی سبیل الله، سلوک با خلق الله و عبادت الله و توسل به اولیاء الله سفارش مینمایم. خداوند همه شما را در پناه خودش محفوظ بدارد. به امید زیارت کربلا. ابراهیم جعفرزاده 63/12/16»