شهید تقی کیانی
- تاریخ تولد: 01 فروردین 1335
- فرزند: لطف الله
- تاریخ شهادت: 04 تیر 1366
زندگینامه
شهید تقی کیانی دراول فروردین ۱۳۳۵ در روستای “ولاغوز”در شهرستان کردکوی چشم به جهان گشود. شهید کیانی در شرایط سخت زندگی رشد کرد و به سنی رسید که باید به مدرسه می رفت اما او دوشادوش سایر اعضای خانواده کار می کرد تا کمک باشد برای گذران زندگی سخت وطاقت فرسای آن روز. موفق تحصیل نشد, در یازده سالگی در کلاسهای پیکار با بی سوادی به صورت شبانه شرکت کرد و تحصیلات ابتدایی را به پایان رساند اما به دلیل مشکلات مالی موفق به ادامۀ تحصیل نشد. شهید بزرگوار در ۲ تیر ۱۳۵۴ به خدمت سربازی اعزام. بعد از مدتی با یکی از دخترهای فامیل که در رشت زندگی می کردند, ازدواج کرد. در ۱۵ دی ۱۳۶۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کردکوی درآمد و در واحد عملیات به عنوان نیروی عملیاتی مشغول خدمت شد. در سال ۱۳۶۱ در علمیات بیت المقدس, جانشین فرماندۀ گروهان بود و به علت شایستگی هایش به فرماندهی گروهان حضرت ابوالفضل (ع)- از گردان امام محمد باقر (ع) تیپ ۲۵ کربلا – منصوب شد. در سال ۱۳۶۵ بمبی در یکی از دبیرستانهای شهر کردکوی کشف شد. تقی کیانی به همراه همرزم شهیدش طهماسب قلی زمانی برای خنثی سازی بمب به محل اعزام شدند. بمب پس از خروج از مدرسه و انتقال به داخل ماشین تویوتامنفجر و در نتیجۀ انفجار، مچ دست راست او قطع شد، در ۲۶ اسفند ۱۳۶۵ به جبهه ها رفت و مسئولیت گردان ویژه شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلا را عهده دار شد.
وصیتنامه
فرازهایی از وصیت نامه سردار شهید تقی کیانی ای مردم! بدانید که تاریخ دوباره تکرار شد. پس سعی کنید و به اسلام روی آورید و سهمی در انقلاب نجات بخش اسلام داشته باشید. آیا ندایی رساتر از ندای حق امامت، حسین زمان سراغ دارید که نجات بخش جسم و جانتان باشد. امروز تمام اسلام در مقابل تمام کفر قرار گرفته است و مانند دوران صدر اسلام ریشه مخالفت با این انقلاب، نشأت گرفته از مقام پرستی و گاهی ترس از عدل و عدالت علوی است. . . مردم مسلمان! امروز همه ما مدیون و مسئول خون شهدا هستیم و فردای قیامت در دادگاه عدل الهی به محاکمه خواهیم ایستاد. پس باید خود را مهیا کنیم تا فردای محشر در مقابل رسول خدا (ص) و پیغمبران الهی و فاطمه (س) و حسین (ع) روسفید باشیم. بدانید که هیچ پیامبری چون رهبر انقلاب، یاران باوفا و صدیقی نداشت، اگر حسین در کربلای معلا یارانی چون یاران امام خمینی داشت، هرگز مخالفی در روی زمین باقی نمی ماند. امروز خانواده های شهدا و اسرا و معلولین باید راه حضرت سجاد (ع) و زینب سلام الله علیها را در پیش گیرند و هیچ گونه تزلزلی در خود راه ندهند. امروز اگر ما در جنگ پیروز شویم در مقابل تمام کفر پیروز شده ایم و مکلف به ادای تکلیفیم و دست خدا بالای سر ما و قدرت لایزال او سرکوب کننده همه قدرت هاست و خداوند دین خود را یاری و نصرت خواهد کرد. پس ای مردم! غافل نباشید و به سوی فلاح و رستگاری بشتابید و مسئله جنگ را در رأس امورتان قرار دهید و همواره جبهه و یگان های رزم را پر کنید و سرازیر جبهه های نبرد شوید و راه شهیدان را ادامه داده و با به دست گرفتن اسلحه خونین برادرانتان به دشمنان بگویید که ما تا آخرین نفس و قطره خونی که در رگهایمان جریان دارد از دین و قرآن دفاع می کنیم و دست از رهبری و ولایت بر نمی داریم، ای کسانی که ادعا دارید ای کاش در کربلا بودید و به ندای «هل من ناصر حسین» لبیک می گفتید بدانید اگر امروز در نبرد با دشمنان دین و قرآن شرکت نمایید آن روز هم اگر می بودید حسین (ع) را یاری می کردید. این انصاف نیست که بعدا از هفت سال جنگ با کفر در خانه نشینید و یک بار هم به جبهه نروید و با کمال پر رویی فقط از کمبودها و نارسایی ها شکوه کنید. . . شما ای برادران سپاهی و بسیجی و امت حزب الله! در خط رهبری حرکت کنید و معتقد به ولایت فقیه باشید و با دوستان خدا مهربان و با دشمنان او دشمن باشید. . . امر به معروف و نهی از منکر نمایید تا صدق و صفا در بینتان باشد و نگهبان شایسته ای برای انقلاب و دستاوردهای آن باشید. نماز جمعه را که میعادگاه عاشقان الله در روی زمین است پرشکوه برگزار کنید. ای کسانی که در مقابل خدا به کرنش و تعظیم، پیشانی را بر خاک می نهید آیا فردای قیامت شرمگین و سرافکنده خواهید بود، هرگز! که به لطف خدا در آخرت ملایکه به تکریم تان خواهند رسید و به بهشت برین رهنمون خواهید شد. پس قدر نعمت های خدا را بدانید و کفران نعمت نکنید و آنچه در توان دارید انفاق کنید و دست مستمندان را بگیرید و با آن ها همنشینی نمایید. به همدیگر نیکی کنید و از تفرقه و جدایی و نفاق دوری بجویید و در هر کاری خدا را به یاد داشته باشید. با وحدت کلمه در خط مقدم باکفر و نفاق بجنگید تا وجود آنان در صفحه روزگار به نیستی مبدل گردد و به فرزندان خود روحیه شهادت طلبی بیاموزید و رشادت ها و دلاوری ها و جانبازی های رزمندگان را در نزد آنان مجسم دارید. شما خانواده محترم سعی کنید در خط رهبر حرکت کنید و با خدا باشید و بر شهادتم زبان به شکایت نگشایید و آنچه شأن و منزلتتان را می کاهد بر زبان نرانید. صابر و بردبار باشید و بدانید که خداوند حامی و نگهبان شماست و بدانید که «تقی» راهش را آگاهانه انتخاب و در لباس مقدس پاسداری، جانفشانی و جانبازی نمود و جز به پیروزی اسلام و ادای تکلیف و پیاده نمودن احکام قرآن هدفی دیگر نداشت. همیشه اخلاق خوش و اسلامی داشته باشید و در فراقم شیون و فریاد به راه نیندازید و بعد از شهادتم جنگ را فراموش نکنید. من به فرزندان عزیز خود، امیر، سیف الله، مریم و احمد توصیه می کنم که سنگر تحصیل را محکم نگه داشته و در راه کسب علم و فضل و از هیچ کوششی دریغ ننمایید. به فرزندانم توصیه می کنم که در لباس پاسداری به اسلام خدمت کنید. به همسرم توصیه می کنم که در رابطه با شهادت من ناراحت و نگران نباشد و چون شهادت از امام حسین(ع) است که به ما ارث رسیده است. همسرم سعی کن فرزندانم را طوری تربیت کنی که برای اسلام خدمت کنند و راه پدرشان را بیاموزند. اما تو ای مادرم که در تربیت من زحمات زیادی کشیده ای، من تو را بسیار دوست می دارم و از خداوند منان می خواهم که به شما صبر زهرا (س) را عنایت فرماید و امیدوارم که مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهید. در مورد مراسم شهادتم هرچه برادران پایگاه امام موسی کاظم (ع) تصمیم گرفتند، به اجرا درآورید.