img not found

شهید علیرضا کوهستانی

  • تاریخ تولد: 14 فروردین 1341
  • فرزند: اباذر
  • تاریخ شهادت: 22 دی 1365





زندگینامه


چهاردهم فروردین ۱۳۴۱، در روستای کوهمیان از توابع شهرستان آزادشهر به دنیا آمد. پدرش اباذر (فوت۱۳۶۴) و مادرش سیده کلثوم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم دی ۱۳۶۵، با سمت قائم مقام بهداری لشکر ۲۵ کربلا در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش قرار دارد.

وصیتنامه


کوهستانى علیرضا بسمه تعالى ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم اجنه یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون وعدا علیه حقا فى التورات و النجیل و القرآن ومن اوفى بعد من الله فبشر و بعکم الذى بایعتم به و ذالک هو الفوز العظیم حمد و سپاس خداى را که خریدار جان و مال مومنى گشت و ثناى مخصوص مولائى است که انسان را به سلاح شهادت مسلح کرد تا در سایه این سلاح شعار هیهات من الذله زنده بماند با درود بیکران بر آخرین پیامبر خدا حضرت محمد که انسان را در جهل و بت پرستى و شرک غوطه مى خورد که غل و زنجیر هاى شرک تا کمر خم شده بود، نجات داده وتا قله مرتفع انسانیت هدایت کرد و با سلام و درود بیکران به سرور شهیدان حسین بن على که آموزگار بزرگ شهادت تاریخ سرخ شیعه از ازل تا ابد بوده است و خواهد بودو با درودبیکران بر امام زمان که جهان در انتظار فرجش نشسته و با سلام بر نائب عزیزش خمینى کبیر که مسلمین را از ذلت بر عزت رسانید و جوانان را از میدانهاى جهل و فساد تا قله بلند شهادت هدایت کرد نمى دانم سخن از کجا آغاز کنم از فریادهاى مظلومانه طفلان معصوم شهدا که در غربت پدرمیسوزند یا از ناله هاى مادران فرزند از دست داده بگویم که درکنار مزار عزیزشان اشک همچون دانه هاى مروارید بر گونه هاى چین و چروک خورده شان فر مى افتد از کجا سخن آغاز کنم ازرزمندگان عارف که بر سجده ها مى گیریند یا از عاشقان مفقود الاثر که استخوانهاى پیکرشان در بیابانها نداى غریبانه سرمى دهد و ما را به یارى مى طلبد از کجا بگویم ازشهادت حسین یا از اسارت زینب ،چرا حسین را کشتند اى مردم چرا برجسد اما حسین(ع) اسب تاختند ،چرا هنوز صداى مظلومانه حسین بعد از 1300 سال به گوش مى رسد و یارى مى طلبد و چرا هنوز اما حسین غریب است آیا وقت آن نرسیده که بیدارشویم و سلاح بدست بگیریم و با صداى رسا ءبه نداى حسین لبیک بگوئیم حسین براى اسلام یارى خواست اما م حسین وقتى یارى طلبید گفت اى مردم به داددین واسلام برسید که دین غریب است مگر اسلام هنوز غریب نیست مظلومیت امروز اسلام اگر آنروز حسین در زیر سم ستوران جنازه اش خرد شدامروز پیکر اسلام در زیر زنجیرهاى تانک اسرائیل هزاران زن حامله مسلمان را شکم مى درد کدامین درد بزرگتر از است کدامین از این اندوه سنگین از این است پس اى مردم اى امت شهید پرور امروز اسلام غریب است و این درخت نیمه جان نیاز به خون دارد و باید به پاى آن خون بریزیم تا بارور شودو جان بگیرد واسلام زنده شود مسئولیت ما ایرانیان بسیار سنگین است چرا که خداوند بر مامنت گذاشت و انقلاب اسلامى را در ایران مابه تحقق و پیروزى رسانید و من و شما اى مردم مسلمان اگر احساس مسئولیت کنیم این بار سنگین مسئولیت کمر ما راخم کرده و بایداین بار را بر دوش کشیم برادران با صبر و استقامت در راه خداو جهاداکبر واصغر بیاد حسین عمل کنیم و خواهران باید با از دست دادن شوهر ، پسر و برادر همچون زینب صبر کنید و این لبیک گفتن واقعى به نداى امام حسین است اى امت شریف بگسلید زنجیرهاى علایق دنیا راوبکشید این بار سنگین مسئولیت را تا به صاحب اصلیش تحول نمایید واى شهیدان گورارا باد بر شما که بهشت جاودانه که هستید این رنجیرها را و بر دوش کشید این بار سنگین مسئولیت را و سوختید تا چراغ راه ما ،که گمشدگان گشتید اى مردم حال که قرار است ما یک روز بمیریم و ما را در داخل قبر بگذارند و بر روى ما خاک سیاه بریزند ،بگذارید خود این مرگ را انتخاب کنیم بگذار شرافتمندانه در این سنگر در خون خود غوطه بخوریم تا سربلند باشیم در قیامت نزد امام حسین (ع) و مسئولیت خود را ادا کرده باشیم تا در قیامت ما را زیر سئوال نبرند که چرا به یارى اسلام نیامدید و ما را داخل جهنم نسوزانند راستى چه زیباست با روئى سرخ به دیدار لقاء یار رفتن و چه زیباست زنجیرهاى اسارت را با اسلحه زیباى شهادت گسستن پروردگارا براى دیدرا لقائت به کجا بنگرم ،به کوهها و یا دریاها یا به مزار شهداء و یا به صحراى خون رنگ جبهه وجنازه هاى مفقودین معبودا، خود دانى چگونه در فراغ لقاء تو مى سوزم و مى سازم پروردگارا عنایت کن ودرب رحمت را برویم باز کن و مپسند که این بار تو را دیدار نکنم اى مولى من مادر عزیزم مرا حلال کنید من اصلا نتوانستم براى شمافرزند خوبى باشم اما دیگر چاره اى حز این بنود که بروم این دنیا تمام شدنى است و آخرت جاویدان پس اگر خدا بر من منت گذاشت و شهید شدم صبر و استقامت کنید اگر جسدم بدستتان رسید که چه بهتر و اگر مفقود شدم هیچ نگران نباشید و اگر گریه کنید بر غربت امام حسین گریه کنید خواهرانم ببینید که مردم چگونه به خانواده هاى شهدا عزت و احترام مى کنند وبسوزید در غم زینب که بعد از شهادت امام حسین و یارانش زینب را اسیر کردند وچه مطلوم بود زینب واین را بدانید که هیچ خواهر شهیدى به مظلومیت زینب نیامد و نخواهد آمد فرزندانم ، همسرم اولا من خدا را شکر مى کنم که به من همسرى عطا کرد که از لحاظ بینش وآگاهى و معنویت الحمدالله در سطح بالایى قرار دارد و خود تما م غمها رابه جان خریده است که با من ازدواج نموده است اما همسرم و زهرا دخترم و هادى پسرم این دنیا که تمام شدنى است بر شماها که یتیم شده اید و تنها شده اید مى گذرد با تمام تلخیهایش و بر کسانى که سرپرست دارند در خانواده برآنها هم میگذرد اما آخرت ،آخرت جاویدان است و تمام نمیشود پس اگر مى خواهید در آخرت باهم باشیم، صبر کنید، صبر براى ایمان به منزله سر براى بدن است آیا بدن بدون سر ارزش دارد؟ هادى جان ،زهرا جان ببینید مردم با شما چه مهربانى مى کنند اما مى دانى با یتیمان حسین چه کردند؟ زهرا جان به آنها سیلى زدند و به آنها بعداز شهادت اما م حسین تازیانه زدند خیمه هایشان را آتش زدند پس ناراحت نباش من هم در آخرت با شماملاقات مى کنم به شرط اینکه قدمهایتان را جاى پاى بابا بگذارید همچون فاطمه زینب و سکینه باش در حجاب در نماز در مسائل شرعیه برادرانم ،ببینید من که در زیر خروارها خاک سیاه خفته ام اینجا مکانى است که همه شما یک روز جایتان همین جاست عبرت بگیرید از من و نماز و روزه خمس زکات و .... بدهید تا در اینجا راحت باشید برادرانم اینجا حساب پس دادن خیلى مشکل است واینجا انسان هیچ مونسى ندارد به جز اعمال و کردارش که در دنیا انجام داده است پس از من عبرت بگیرید و بدانید که شما راهم یک روزى درزیر همین خاک دفن مى کنند خدایا مرا کمک کن تا عروس زیباى شهادت را در آغوش کشم و به لقاء تو برسم اى مولى من (آمین ) امام را فراموش نکنید سلام مرا به اما زمان برسانید مراسم دعاى کمیل و توسل و ندبه را با شکوه برگزار نمایید و نماز جمعه را پر کنید التماس دعا علیرضا کوهستانى